محمد تقی قشقایی
افراشته قامت لبخند می زند علاءالدین !مهربانند سایه چنارهااین گوشه میدان مردان خسته اینشان می دهند به همانگشترهایشان راتندتر بر می دارمذهنم را می برم به… ادامه نوشته »
افراشته قامت لبخند می زند علاءالدین !مهربانند سایه چنارهااین گوشه میدان مردان خسته اینشان می دهند به همانگشترهایشان راتندتر بر می دارمذهنم را می برم به… ادامه نوشته »
لوئیز گلاک به ترجمه رُزا جمالی سوسن نقره گون شب هایی که باز خنک شده است شبیه اولین شبهای بهار و باز ساکت است آیا… ادامه نوشته »
دلنوشته … به آسمان نگاه ميكردم كه إزجلوي چشمانم هواپيما رد شد دلم يك لحظه ريخت يادخلبان ها افتادم كه هر سفرشان را با هزار… ادامه نوشته »
دستهایم را برای چه می خواستم برای اینکه کسی را در آغوش نگیرم؟ و چشمهایی که بودنشان اضافه بود برای دیدن چه چیزی وجود… ادامه نوشته »
نقد و تحلیل رویامولاخواه بر کتاب «دیکتاتوری در سطرهای ابری» نوشته ی زینب فرجی مجموعه اشعار زینب فرجی با نام «دیکتاتوری در سطرهای ابری»بهارسال ۹۹… ادامه نوشته »
هالههای تركش خوردهام را بپوشاننفسی از سينهام بيرون نمیآيدبهار گيسوانت را گم كردهامبرف و بوران شدهام……ای برفیتر از واژهی سفيدای آيههای مقدس شعرهايمای خوش تراشيدهی… ادامه نوشته »
اگرچه دم نمیزند به حرمت قلم دلم شکسته است از تو و گرفته رنگ غم دلم میان بهت و خواهشی و گرم زل زدن به… ادامه نوشته »
آن کس که پیش چشمِ تو جان را نگاه داشت، با سنگریزه، رودِ روان را نگاه داشت رگکرده عشق، از دل آتش فشانی ام با… ادامه نوشته »
… ساکت رو ساکـت جمع کن، رد شـو چیــزی نگــــو! ســردرد می گیـــرم از زندگیـــم بــــاید بـــری بیــــرون بیرون نـــری، اونوقـت من مـی رم چــن… ادامه نوشته »
من به غریبانه ترین شکل به تومحتاجم تودر خوابی عمیق پنهانی من درگیر غروری که لٍه شد در تاریکی مطلق که پُراز تردیدم میترسم از… ادامه نوشته »