محمد تقی قشقایی
افراشته قامت لبخند می زند علاءالدین !مهربانند سایه چنارهااین گوشه میدان مردان خسته اینشان می دهند به همانگشترهایشان راتندتر بر می دارمذهنم را می برم به… ادامه نوشته »
افراشته قامت لبخند می زند علاءالدین !مهربانند سایه چنارهااین گوشه میدان مردان خسته اینشان می دهند به همانگشترهایشان راتندتر بر می دارمذهنم را می برم به… ادامه نوشته »